10 فیلم برتر تاریخ سینما درباره حافظه و فراموشی (آپدیت بهمن 1401)
ذهن انسان به اندازه خود انسان سرشار از شگفتی است. قابلیت ذهن انسان و حافظه او برای ربط دادن و به یادآوردن گذشته و از طرفی ترکیب ناخودآگاه انسان با خودآگاه او، راه را برای سینماگران باز کرده است تا به لطف انعطافپذیری سینما آثاری فراموشنشدنی، تأثیرگذار و پراحساس خلق کنند. در این نوشتار 10 فیلم درباره حافظه و فراموشی ذهن انسان لیست کردهام که ممکن است تماشای هر کدام از آنها با روح و روان شما بازی کند و در نوع نگاه شما به زندگی تأثیر شگرفی برجای بگذارد.
از آنجایی که شخصا عاشق این آثار هنری هستم، خیلی خوشحال میشوم اگر پس تماشای هر کدام از آنها نظری داشتید در قسمت دیدگاهها نظراتان را به اشتراک بگذارید.
فیلم شماره 1
درخشش ابدی یک ذهن پاک
(Eternal Sunshine of the Spotless Mind – 2004)
امتیاز IMDb 8.3 از 10
اولین باری که این فیلم رو دیدم، متوجه شدم بیدلیل نیست که این فیلم، عنوانِ تفکر برانگیزترین فیلم سال 2004 رو به خودش اختصاص داده!
نام فیلم از شعری به نام آبلارد و الوئیسا، از الکساندر پوپ برگرفته شده:
یک راهبه معصوم چقدر خوشحال است…
جهان توسط شخصِ فراموش شده، فراموش می شود…
درخشش ابدی یک ذهن پاک
هر راهب پذیرفته میشود و هر آرزویی برآورده!
دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه میکنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک ابتدا مکان خاطرات مورد نظر را که به صورت لکههای روشنی روی مغز نمودار میشود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکههای نور میپردازند. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان میگیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر، مجدداً به سمت هم کشیده شدند.
نحوه روایت غیرخطی داستان، باعث می شود شاید با یک بار دیدن فیلم نتوانید به عمق مفهوم آن برسید؛ ولی این قضیه، جلوی لذت بردنتان از فیلم را نمیگیرد! تدوینِ نامنظم فیلم در ابتدا ممکن است شما را گیج کند. برای جلوگیری از سردرگم شدن مخاطب به دلیل نحوه روایت غیر عادی فیلم، کارگردان کلیدی را به مخاطب داده است: رنگ موی کلمنتاین!
شما با دقت کردن به رنگ موهای کلمنتاین که خودش میگوید رنگ آنها را زیاد عوض میکند میتوانید سرنخ داستان را پیدا کنید:
- سبز: اولین ملاقات
- قرمز: صحنه های فانتزی
- نارنجی: رابطه کامل
- آبی: آشنایی مجدد
این فیلم، هم از دیدگاه منتقدان و هم در گیشه، موفق بود. از یکسو توانست جایزه آکادمی هنرهای سینمایی آمریکا (اسکار) را به خاطر بهترین فیلمنامه اصلی (غیراقتباسی) دریافت کند و همچنین از سوی منتقدان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۴ میلادی برگزیده شد. به عقیده بسیاری این فیلم تفکرانگیزترین (thought-provoking) عنوان را دارد.
این فیلم از سوی بسیاری از جشنوارهها، مراسم فرهنگی، انجمنها و موسسات مورد تحسین قرار گرفتهاست و جوایز زیادی نیز کسب نمودهاست که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اصلی/غیراقتباسی در سال ۲۰۰۵ میلادی
- نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر زن برای کیت وینسلت در سال ۲۰۰۵ میلادی
- دریافت جایزه آکادمی فیلم بریتانیا به خاطر بهترین تدوین
- دریافت جایزه آکادمی فیلم بریتانیا به خاطر بهترین فیلمنامه اصلی/غیراقتباسی (چارلی کافمن)
- نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم کمدی/موزیکال
- نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم کمدی/موزیکال (جیم کری)
- نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم کمدی/موزیکال (کیت وینسلت)
- نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین فیلمنامه (چارلی کافمن)
فیلم شماره 2
پدر
(The Father – 2020)
امتیاز IMDb 8.2 از 10
فیلم «پدر» ساخته فلوریان زلر تصویری حیرت انگیز و قدرتمند از زوال عقل (آلزایمر) و تغییر پویایی عملکرد فرزندان در هنگام مراقبت از پدر و مادر را در درامی جمع و جور و البته دلخراش با محوریت یک اجرای استادانه از آنتونی هاپکینز افسانهای و زیبایی ظاهری در طراحی صحنه و فضا به بیننده ارائه میکند.
این فیلم در نود و سومین دوره جوایز اسکار در شش بخش نامزد دریافت این جایزه شد که دو جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای (آنتونی هاپکینز) را به دست آورد.
فلوریان زلر، کارگردان این فیلم، به همان سختی بازیگر نقشِ اصلیاش کار میکند تا موفقیت فیلم را تضمین کند و نتیجه آن محصول نهایی است که چیزی فراتر از یک قطعه سینمایی معمولی است. این اثر سینمایی یک فیلم قدرتمند است، هبوط فراموش نشدنی به اعماق ذهن یک مرد که مخاطب را در حالی که سعی میکند ناامیدانه فرار کند، روی صندلیهای خود گرفتار میکند، درست مثل شخصیت اصلی. در واقع پدر فقط یک فیلم نیست که شما آن را تماشا کنید، بلکه اثری است که شما آن را از منظر ذهن، جسم و روح نیز تجربه میکنید. در نتیجه هدایت خیرهکننده از سوی فلوریان زلر، به عنوان نویسنده و کارگردان، شما را درگیر ذهن شخصیت آنتونی هاپکینز و بازی فراموش نشدنی او میکند. اگر یک درام محکم و استوار دوست دارید، دیدن این اثر سینمایی را از دست ندهید.
فیلم شماره 3
یادگاری
(Memento – 2000)
امتیاز IMDb 8.5 از 10
نقش اول فیلم بر اثر یک اتفاق، حافظه کوتاه مدت خود را از دست میدهد و با کمک یادداشتها، خالکوبیها و عکسهایش سعی میکند کسی که همسرش را کشتهاست پیدا کند و انتقام بگیرد.
این فیلم نئو نوآر و روانشناسانه به کارگردانی، کارگردان مشهور دنیای هالیوود، کریستوفر نولان است. زمانی که فیلم در حالت رنگی روایت میشود، روایت انتها به ابتدا میباشد بدین صورت که ما در ابتدای فیلم، پایان آن را مشاهده میکنیم و به صورت برعکس در ادامه فیلم طی میشود و به ابتدای فیلم میرسد. فیلم در بخش های سیاه و سفید، ساز و کار دیگری دارد. ما با یک داستان خطی و مستقیم مواجه هستیم. داستانی که به صورت نرمال و عادی طی میشود. یعنی از ابتدا به انتها. این صحنههای رنگی و سیاه و سفید در پایان فیلم به یک دیگر میپیوندند به طوری که مکمل هم هستند.
در جشنواره فیلم ونیز منتقدین ساختار روایت غیرخطی فیلم Memento را ستودند. این فیلم در گیشه هم موفق بود و جوایز و نامزدیهای بسیاری دریافت کرد، از جمله نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین تدوین فیلم. از این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دهه ۲۰۰۰ میلادی یاد میشود.
فیلم شماره 4
آقای هیچ کس
(Mr. Nobody – 2009)
امتیاز IMDb 7.8 از 10
تاکنون هیچ فیلمی به اندازه «آقای هیچ کس» در زندگی من تاثیر نداشته است. هیچ فیلمی!
همین چند وقت پیش بود که برای بار چهارم فیلم آقای هیچ کس را تماشا کردم و باید اعتراف کنم هر دفعه بعد از تماشای آن نقاط و نکات جدیدی را متوجه میشوم و تا چند هفته ذهنم را درگیر خودش میکند.
آیا درباره انتخابهایتان در زندگی فکر کردهاید؟ اینکه با هر انتخابی مسیر زندگی شما به کلی عوض شده یا سلسله اتفاقات متفاوتی رخ داده؟ چند مثال از این انتخابها در زندگی ما انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب همسر و انتخاب یک پیشنهاد شغلی است. اگر میدانستید که هر کدام از این انتخابها چقدر آینده شما را از این رو به آن رو میکند، ذهن شما هم مثل من تا هفتهها درگیر گذشته و انتخابهایتان میبود.
فیلم داستان آقای هیچ کس زندگی مرد ۱۱۸ سالهای به نام «نیمو نوبادی» را روایت میکند که آخرین انسان فانی روی کره زمین پس از رسیدن انسان به جاودانگی است. آقای هیچ کس به لطف حافظه عجیبی که دارد تمام خاطراتش را به یاد میآورد و اتفاقات این فیلم براساس خاطرات نیمو و انتخابهای بزرگ و کوچکش در سه مقطع زندگیاش، ۹ سالگی، ۱۵ سالگی و ۳۴ سالگی میباشد. مسیر زندگی او با هر کدام از انتخابهایش تغییر میکند. این فیلم روایتی غیر خطی دارد و سرشار از تحلیلهای فلسفی است. بنابراین این فیلم را موقع ناهار خوردن و شام خوردن نبینید زمانی ببینید که شش دانگ حواستان به فیلم باشد و بتوانید مفهومها، تئوریها و تحلیلهای سنگین آن را متوجه شوید.
با تمام این پیچیدگیها و مسائل قابل بحثش اما، فیلم آقای هیچکس یک اثر بسیار سرگرم کننده نیز هست. فیلمی که معجونی از تخیل، فلسفه، فیزیک و عشق است و همچنان مانند یک شعر طولانی از زندگیهای کرده و نکردهی یک انسان به نظر میرسد. پر از فراز و نشیب و پر از غم و شادی …
درباره موفقیت و کیفیت ساخت این فیلم همین بس که فیلم آقای هیچ کس نامزد ۷ جایزه مگریت شد، توانست ۶ تای آن را از جمله جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردان از آن خود کند. آقای هیچ کس از فیلمهای برتر شصت و ششمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز بود که توانست جایزه اوسلا طلایی و لانچیا را از آن خود کند.
اگر پس از خواندن این متن برای اولین بار فیلم آقای هیچ کس را تماشا کردید حتما نظرتان را در قسمت دیدگاهها برای ما کامنت کنید.
فیلم شماره 5
جاده مالهالند
(Mulholland Drive- 2001)
امتیاز IMDb 7.9 از 10
فیلم Mulholland Drive در اوج سورئال، باورپذیری و تکاندهندگی، شاهکاری شکلگرفته بر پایهی اتمسفرسازیهای خارقالعاده را به تصویر میکشد که عمقی بینهایت دارد.
«جاده مالهالند» فیلمی فراتر از حد انتظار است؛ این فیلم مرزهای داستانگویی، شخصیتپردازی و حتی فیلمبرداری را جابجا کرده و به اثری فراموشنشدنی تبدیل شدهاست. سراسر روایت این فیلم مانند یک خواب عجیب و غریب است که هر لحظه از آن شامل اتفاقات معماگونه و پیچیده میباشد. با تماشای فیلم «جاده مالهالند» به داخل هزارتویی کشیده میشوید که بیرون آمدن از آن هر لحظه دشوارتر و حتی ترسناکتر میشود.
داستان فیلم از جایی شروع میشود که دختر جوانی (با بازی لورا هرینگ) از یک حادثه رانندگی جان سالم بهدر برده و به شکل اتفاقی به خانه زنی که ظاهرا درحال رفتن به یک مسافرت طولانی مدت است وارد میشود. در آن طرف داستان دختری بهنام بتی (با بازی نائومی واتس) با رویای هنرپیشه شدن در هالیوود، به شهر لسآنجلس میآید و در خانه خالهاش (همان خانهای که شخصیت اول داستان در آن پنهان شده بود) مستقر میشود. این شخصیت که انگار از دست عدهای درحال فرار است، خود را با نام ریتا به بتی معرفی میکند و مدعی میشود که حافظهاش را در سانحه رانندگی از دست داده و اکنون بهیاد نمیآورد که واقعا چه کسی است و چرا در محل تصادف حضور داشته است. در ادامه بتی تصمیم میگیرد به ریتا در به یاد آوردن محل زندگی، نام و بهطور کلی شخصیت واقعی او در دنیای بیرون کمک کند.
این فیلم مورد تحسین فراوان منتقدین قرار گرفت و علاوه بر نامزدی بهترین کارگردان از آکادمی اسکار جایزه بهترین کارگردان را از جشنواره کن برای لینچ به ارمغان آورد.
فیلم شماره 6
دور از او
(Away from Her – 2006)
امتیاز IMDb 7.5 از 10
فیونا، که به آلزایمز مبتلاست داوطلبانه به خانه سالمندان میرود تا باری اضافه بر دوش، گرانت، شوهر ۵۰ سالهاش نباشد. گرانت روزی به دیدار فیونا میرود و میفهمد که با بدترشدن وضعیت حافظه فیونا او با مرد دیگری در خانه سالمندان دوستی نزدیکی پیدا کرده است. گرانت به دلیل عشق پاکی که به فیونا دارد و احترامی که برای او قائل است باید انتخاب کند چه چیزی سعادت و خوشبختی همسرش را در این شرایط تضمین میکند.
این فیلم موفق شد در دو رشته بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازیِ جولی کریستی و بهترین فیلمنامه اقتباسی نامزد جایزه اسکار شود.
فیلم شماره 7
هنوز آلیس
(Still Alice – 2014)
امتیاز IMDb 7.5 از 10
«هنوز آلیس»، تأثیر آلزایمر زودرس را بر زندگی زنی که با این بیماری زندگی میکند نشان میدهد. آلیس که سه فرزند بزرگسال دارد یک استاد برجسته زبانشناسی است و زندگی شاد و آرامی دارد. او سر یکی از کلاسهایش چند کلمه را فراموش میکند و وقتی بعد درمییابد به آلزایمر زودرس دچار شده پیوندش با خانواده به چالش کشیده میشود. تلاش آلیس برای برقراری ارتباط با «آلیسی» که قبلا بوده است بسیار تأثیرگذار و الهامبخش است. نمایشی از ناامیدی، ترس، عصبانیت و کلافگیای که میتواند با تشخیص زوال عقل سراغ آدمی بیاید.
فیلم شماره 8
خانواده سوج
(The Savages – 2007)
امتیاز IMDb 7.1 از 10
خواهر و برادری که با هم مشکل دارند مجبور میشوند برای مراقبت از پدرشان که درگیر زوال عقل شده به هم نزدیک شوند. شاید قدرت فیلم به ترکیب فروتنی، وقار و شوخطبعی در روایت باشد. یک کمدی تاریک که شوخطبعیاش را با چیزی بسیار عمیقتر و در نهایت نشاطآورتر به تعادل میرساند. «وحشیها» دو دوران را که ممکن است در زندگی همه ما اتفاق بیفتد نشان میدهد؛ دوران جوانی و دوران پیری.
فیلم شماره 9
دفترچه خاطرات
(The Notebook – 2004)
امتیاز IMDb 7.8 از 10
فیلم «دفترچه خاطرات» بر اساس رمان پرفروش نیکلاس اسپارکس به همین نام ساخته شده است. آلی به دلیل بیماری آلزایمر در خانه سالمندان به سر میبرد و نوح، شوهرش، سعی میکند با خواندن دفترچه یادداشت، خاطراتی را از زندگی طولانیای که با هم داشتهاند زنده کند. رایان گاسلینگ و راشل مک آدامز نقشهای جوانی این زوج را بازی میکنند. این فیلم یکی از معروفترین عاشقانههای تاریخ سینما هم محسوب میشود.
در رابطه با بیماری آلزایمر این مقاله جامع را پیشنهاد میکنیم: «آلزایمر چیست؟ عوامل، علائم، درمان و پیشگیری آلزایمر»
فیلم شماره 10
فرصتی برای به یاد آوردن
(A Moment to Remember – 2004)
امتیاز IMDb 8.1 از 10
آیا وقتی خاطرات فراموش شوند، روح هم از بین میرود؟ آدمی بدون حافظه و خاطره چه کسی خواهد بود؟ در فیلم فیلم «فرصتی برای به یادآوردن» این ایده بررسی میشود که چطور شخصیت و روابط ما براساس خاطرات ما شکل میگیرند. آیا ما بدون خاطراتمان همان انسان قبل خواهیم بود؟ ساختار غیرخطی فیلم براساس موضوع اصلی فیلم یعنی حافظه و به یاد آوردن انتخاب شده است. قصه ارتباط عاشقانه سو جین و چول سو در این فیلم یکی از نمونههای مشهور ملودرامهای سینمای کره است. سو جین و چول سو عاشق هم میشوند، اما موانعی بر سر عشقشان به وجود میآید، مهمترین مانع، از بین رفتن تدریجی حافظه دختر است.
فیلمی از قلم افتاده؟
اگر فیلم جذابی درباره حافظه انسان و مشکلات فراموشی میشناسید که فکر میکنید بهتر است در این لیست قرار بگیرد، برای ما کامنت کنید.
این لیست پرطرفدار را هم بررسی کنید: «15 فیلم برتر دنیا با موضوع هوش مصنوعی»
دیدگاهتان را بنویسید